خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها – هما اکبری: خانه مادر شهیدان خوش‌سیرت، تنها یک سرپناه ساده نبود؛ خانه‌ای بود که در آن «با هم بودن» معنا داشت. سفره‌ای که هیچ گاه جمع نمی‌شد، مهمانانی که از راه‌های دور می‌آمدند و صله رحمی که نسل به نسل منتقل می‌شد، این خانه را به کانونی از برکت، محبت و ایثار تبدیل کرده بود. خانه‌ای که حتی پس از شهادت فرزندانش، همچنان روشن ماند و گرمایش خاموش نشد.

در گفتگو با طاهره قاسم‌نژاد، همسر شهید حسین خوش سیرت و نواب خوش‌سیرت، فرزند شهید، روایت‌هایی از زندگی در این خانه شنیده می‌شود؛ روایت‌هایی از مادری که ستون خانواده بود، عمویی که جای خالی پدر را پر کرد و فرهنگی که اجازه نداد داغ شهادت، پیوند دل‌ها را از هم بگسلد.

خانه ارباب در آستانه‌اشرفیه، فقط محل زندگی نبود؛ محفل دیدار بود و مأمن دل‌ها. مادر خانواده با بزرگواری، سفره‌ای می‌گسترد که همیشه جایی برای مهمان داشت. رزمنده‌ها، همسایه‌ها، اقوام و دوستان، بی‌تکلف رفت‌وآمد می‌کردند و همین رفت‌وآمدها، خانه را به نمادی از صله‌رحم و همدلی بدل کرده بود.

پس از شهادت فرزندان، این خانه نه‌تنها خلوت نشد، بلکه به پناهگاهی برای یادآوری فرهنگ ایثار تبدیل شد؛ جایی که نام شهیدان، پیوندها را محکم‌تر می‌کرد.

«سردار شهید مهدی خوش‌سیرت»؛ عمویی که جای پدر ایستاد

نواب خوش‌سیرت از نقش عمویش چنین می‌گوید: عمو مهدی شاید کمتر به خانه می‌آمد، اما هر بار که می‌آمد، حضورش پررنگ بود. ما را با خودش به دیدار خانواده‌های شهدا می‌برد و رفتارهایش برایمان درس زندگی بود.

وی خاطره‌ای کودکانه را چنین روایت می‌کند: روزی در بازی با بچه‌ها ناراحت شدم و گریه‌کنان پیش عمو رفتم. آن‌طور از من دفاع کرد که حس کردم پدرم کنارم ایستاده است.

به گفته نواب، سفره‌های خانه ارباب همیشه گسترده بود، اما جای خالی عمو مهدی پس از شهادتش، در همان جمع‌ها بیشتر احساس می‌شد؛ هرچند سالگردهای شهادت، دوباره خانه را شلوغ و حال و هوای گذشته را زنده می‌کرد.

خانه‌ای که هر شب یلدا بود؛ روایت صله‌ رحم در خانه شهیدان خوش‌سیرت

خانه‌ای سرشار از مهربانی

طاهره قاسم‌نژاد، همسر شهید حسین خوش‌سیرت، از فضای یلدایی خانه می‌گوید: در این خانه، هیچ شبی بدون مهمان نمی‌گذشت. رزمنده‌ها، همسایه‌ها، دوستان؛ همه می‌آمدند. همسرم همیشه با من مثل دختر خودش رفتار می‌کرد.

وی از پیوند خانوادگی عمیق می‌گوید: پدرم با مادر شوهرم همسایه بود و او را «آبجی» صدا می‌کرد. همین صمیمیت باعث شد حتی پیش از ازدواج، به این خانواده احساس تعلق داشته باشم.

قاسم‌نژاد، مادر شوهرش را ستون خانواده می‌داند؛ زنی که پس از شهادت فرزندان، با صبوری، داغ‌ها را سبک‌تر کرد.

وی همیشه می‌گفت حسین سه فرزند برایم گذاشته؛ من، حامد و نواب.

پیوندهای خانوادگی و نام‌هایی با معنا

همسر شهید از نقش سردار شهید مهدی خوش‌سیرت در زندگی روزمره می‌گوید: در اردوهای دانش‌آموزی، درس‌ها، رفت و آمدهای خانوادگی و حتی کارهای ساده خانه، رد محبتش بود. حضورش مداوم و پدرانه بود.

نام‌گذاری فرزندان نیز با مشورت دوستان شهید انجام شد؛ هر نام، یادآور پیوندی عمیق‌تر و خاطره‌ای ماندگار.

قاسم‌نژاد اضافه می‌کند: حامد وابستگی عجیبی به پدر شهیدش داشت. برای آرام شدن، عکس پدر را به او می‌دادیم و در این میان، عمو مهدی جای خالی پدر را پر می‌کرد.

دوستی‌ای که به شهادت ختم شد

نواب خوش سیرت از دوستی عمیق سه شهید می‌گوید: حسین، رضا و مهدی رفاقتی خاص داشتند؛ آن قدر نزدیک که سرانجام هر سه به شهادت رسیدند. اما یادشان در خانه و دل‌ها باقی ماند.

وی می‌گوید: عمو مهدی با ما مثل پدر رفتار می‌کرد؛ دستمان را می‌گرفت و همه‌جا می‌برد.

خانه‌ای که هر شب یلدا بود؛ روایت صله‌ رحم در خانه شهیدان خوش‌سیرت

خانه‌ای که هر شب یلدا داشت

روایت خانواده شهیدان خوش‌سیرت، روایت یک سبک زندگی است؛ فرهنگی که در آن صله‌رحم، برکت می‌آورد و یاد شهیدان، چراغ راه آینده می‌شود.

خانه ارباب، خانه‌ای بود که هر شب یلدا داشت؛ نه به‌خاطر بلندای شب، بلکه به‌خاطر گرمای دل‌هایی که کنار هم می‌نشستند و نوری که شهادت در آن خاموش نشد.

به گزارش مهر؛ شهید حسین خوش‌سیرت، متولد ۸ آذر ۱۳۳۱، دوم فروردین ۱۳۶۶ در دهلران به شهادت رسید.

شهید مهدی خوش‌سیرت، متولد ۱۹ شهریور ۱۳۳۹ در روستای چورکوچان آستانه‌اشرفیه، پس از حضور در ۱۶ عملیات و ۱۳ بار جانبازی، ششم تیر ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۴ در ارتفاعات ماووت عراق به شهادت رسید.

شهید رضا خوش‌سیرت، متولد ۲۱ بهمن ۱۳۳۴، در ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در منطقه اروند به شهادت رسید.

مقاله اصلی

By admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *