خبرگزاری مهر، گروه استانها: روز زن و مادر در تقویم ملی ایران تنها یک نامگذاری نیست؛ فرصتی است برای بازخوانی نقشهایی که زنان این سرزمین در دشوارترین مقاطع تاریخی، اجتماعی و فرهنگی بر عهده گرفتهاند. از سالهای پرالتهاب دفاع مقدس تا امروز، زنان ایرانی نه فقط مدیریتکنندگان خانه، بلکه ستونهای پایداری جامعه بودهاند. اگرچه تاریخ جنگها معمولاً با نام فرماندهان، عملیاتها و خطوط مقدم تعریف میشود، اما لایه پنهان اما حیاتی این تاریخ در خانهها رقم خورده است؛ جایی که زنان با صبوری، تدبیر و فداکاری، ثبات روانی خانوادهها و انگیزه رزمندگان را تضمین کردند.
زنان در سالهای جنگ صرفاً پشتیبان نبودند؛ آنان مسئولیت چند نقش همزمان را بر دوش گرفتند: مادر، همسر، مدیر خانه، مربی فرزندان، تکیهگاه عاطفی و گاه امدادگر و نیروی پشتیبانی مردمی. این چندوجهیبودن، قلب ارزشافزودهای است که زنان به تاریخ مقاومت بخشیدند. امروز وقتی به مسیر پیشرفت نسل پس از جنگ نگاه میکنیم، سهم دیدهنشده مادران بهخوبی قابل ردیابی است. موفقیت بسیاری از فرزندان شهدا و رزمندگان، محصول پیگیریهای خستگیناپذیر مادرانی است که در اوج بحرانها، خانه را به مرکز امید و استمرار تبدیل کردند.
فراتر از نقش فردی، زنان ایرانی در زیست جمعی نیز نقشآفرین بودند. از همیاریهای محلی تا تشکیل حلقههای حمایتی، مشارکت در فعالیتهای امدادی و پایگاههای مردمی، آنان شبکهای از امنیت اجتماعی ساختند که بخش مهمی از تابآوری ملی را شکل داد. زنان شهدا و رزمندگان در دشوارترین شرایط جنگی و پساجنگ، بار مدیریت بحران را بر دوش گرفتند؛ بحرانی که نه در خطوط مقدم، بلکه در زندگی روزمره، تربیت فرزندان، مواجهه با فقدان و ادامه مسیر در غیاب تکیهگاه اصلی خانواده رخ میداد.
همچنین در آن دوران، زنانی که همسر یا فرزندشان در جبهه بود، دو جهان را همزمان مدیریت میکردند: جهان امید برای بازگشت عزیزان و جهان واقعیت که در آن باید زندگی ادامه پیدا میکرد. این مهارت «دوگانهزیستی مقاوم» یکی از میراثهای فرهنگی زنان آن دوره است. امنیت امروز ایران ریشه در همان دوران دارد؛ دورانی که مادران و همسران رزمندگان با ایستادگی خود امکان تمرکز رزمندگان بر مسئولیتهایشان را فراهم ساختند. آنان با خلق آرامش در خانه، جبهه را از اضطرابهای خانوادگی مصون نگه داشتند.
اما نقش زنان تنها به سالهای جنگ محدود نماند. در چهار دهه پس از آن نیز مادران شهدا، همسران ایثارگران و زنان فعال اجتماعی، همچنان چراغ هویتسازی فرهنگی، معنوی و اخلاقی جامعه بودهاند؛ چراغی که در دورههای تحولات فرهنگی امروز نیز اهمیتش دوچندان شده است.
نقش محوری زنان؛ از دلگرمی رزمندگان تا مدیریت بحران
زهرا کاریزی، همسر شهید ناصر ظریف در گفتگو با خبرنگار مهر که در زندگی مشترک با شهید ظریف، بخش قابل توجهی از مسئولیت خانواده و تربیت چهار فرزند را بر عهده داشته است، اظهار کرد: این نقشآفرینیها نه تنها در مناطق جنگی، بلکه در حفظ ثبات روانی خانواده در شهرها نیز حیاتی بوده است.
زهرا کاریزی همسر شهید ناصر ظریف، در روایتی تکاندهنده از زندگی مشترک خود، بر نقش کلیدی زنان در پشتیبانی از همسران رزمنده و پیشبرد اهداف خانواده در شرایط سخت تأکید کرد.
همیاری جمعی در خط مقدم خانه
وی با اشاره به زنانی که در مناطق جنگی زندگی میکردند، نقش این قشر را دو سویه دانست و گفت: هم به همسرانشان دلگرمی میدادند و آنها را راهی مناطق جنگی میکردند، هم از بچهها مراقبت میکردند و هم خانه را مکانی آرام کرده بودند تا همسرانشان از نظر روحی تأمین باشند.
کاریزی خاطرهای تلخ اما پرافتخار را بازگو کرد: زمانی بود که هواپیماهای عراقی شهرها را بمباران میکردند. ما خانمها با اینکه اغلب بچههای کوچک و نوزاد داشتیم، بچهها را پیش یکدیگر میگذاشتیم و خودمان میرفتیم کمک میکردیم، خون اهدا میکردیم؛ هر کار از دستمان برمیآمد، انجام میدادیم.
مدیریت خانواده و موفقیت نسل بعد
این همسر شهید تأکید کرد: نقش آن بانوان پس از جنگ نیز ادامه یافت. با وجود بازگشت اتمام جنگ و بازگشت مردان به شهرها، مأموریتهای مختلف همچنان ادامه داشت و کسی که خانه را نگه میداشت، خانم خانه بود.
وی با تأکید بر تأثیر این حمایت مستمر بر نسل بعد، اظهار کرد: اغلب میدیدم کسانی که همکار خود شهید ظریف بودند و بچههایشان هم همه به مدارک علمی بالایی رسیدند، این با همت خانمها بود و گرنه که آقایان درگیر کارهای خودشان بودند.
کاریزی افزود: در بسیاری موارد، به دلیل عدم توانایی آقایان در انجام چند کار همزمان، تمام امورات بچهها بر عهده مادران میافتاد.
همسر شهید ناصر ظریف نقش زنان را در تمام عرصههای جامعه، از پرورش فرزندان گرفته تا مدیریت امور کلیدی مملکت در زمان حاضر، نقشی غیرقابل چشمپوشی دانست و ابراز امیدواری کرد: نسلهای جدید قدردان زحمات مادران خود باشند.
همسرم فردای عقد راهی جبهه شد
مریم سیرجانی، همسر شهید جلیل محدثیفر در گفتگو با خبرنگار مهر از روزهای کوتاه زندگی مشترکش با دلدادهای میگوید که حتی ازدواج هم نتوانست او را از جبهه بازدارد.
همسر شهید جلیل محدثیفر افزود: خانواده شهید از سمت و جایگاه او در جبهه بیخبر بودند، تا روزی که به دیدارش در جبهه رفتیم، تازه فهمیدیم او سردار است.
وی گفت: ششماهه باردار بودم که شوهرم شهید شد. صبر و تحمل میخواست آن روزها فرق داشت.
سیرجانی افزود: مادر همسرم میخواست او ازدواج کند تا شاید دیگر به جبهه نرود، اما او معتقد بود جبهه تکلیف است. عقد کردیم و فردای عقد، دوباره عازم جبهه شد. همیشه میگفت اگر ما نرویم، چه کسی باید برود؟
همسر شهید جلیل محدثیفر با لبخندی آمیخته به اشک یادآور شد: وقتی برای دیدنش به جبهه رفتیم، تازه آنجا فهمیدیم که او سردار است. قبلش هیچوقت نگفته بود چه سمتی دارد؛ همیشه گمان میکردیم در تدارکات کار میکنم. آنقدر متواضع بود که حتی خانوادهاش هم از موقعیتش خبر نداشتند.
وی گفت: وقتی از جبهه برمیگشت به خانواده همرزمان سرمیزد و دو جا میرفت؛ یکی حرم و دیگری دیدار اقوام. به صلهرحم اهمیت زیادی میداد و میگفت باید حال اقوام را پرسید تا برکت از زندگی نرود.
سیرجانی با نگاهی نگران به وضعیت فرهنگی امروز جامعه گفت: وقتی بیرون میروم و میبینم بعضیها حرمت حجاب یا نماز را نگه نمیدارند، ناراحت میشوم. شهدا برای ایمانشان رفتند، ما وظیفه داریم یادشان را با ایمان و حجاب زنده نگه داریم.
شرمنده خون شهدا نشویم
مهری حمامی، مادر شهید مرزبانی امیرحسین شیخ هادی در گفتگو با خبرنگار مهر با تأکید بر اینکه «امیرحسینها رفتند تا دست بیگانه به ناموس ایران نرسد»، از گسترش بیحجابی و بیبندوباری در جامعه ابراز نگرانی کرد و گفت: گرانی و سختی معیشتی نباید باعث شود مردم یاد شهدا را فراموش کنند و از آرمانهای آنان فاصله بگیرند.
مادر شهید مرزبانی امیرحسین شیخ هادی خطاب به اقشار مختلف مردم اظهار کرد: پدران و پسرانم، دختران، خواهران و مادران عزیز؛ من، مادر امیرحسین شیخ هادی، از شما خواهش و تمنایی دارم. امیرحسینها رفتند برای امنیت کشور که دست هیچ بیگانهای به این خاک نیفتد و دست کثیفشان به ناموس ایران و ایرانی نرسد.
وی با انتقاد از برخی ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی افزود: امروز در کشور شاهد بیحجابیها و بیبندوباریهایی هستیم. عزیزانم، جوری زندگی کنیم که شرمنده خون شهدا و امیرحسینها نشویم.
حمامی با اشاره به مشکلات معیشتی مردم، گفت: گرانی بیداد کرده، ولی این باعث نمیشود که ما شهدا را فراموش کنیم. من یک امیرحسین بیشتر نداشتم، او را هم در راه امنیت و دین و پاسداری از خون شهدا هدیه کردم.
مادر شهید مرزبانی امیرحسین شیخ هادی افزود: امروز هر جوان ایرانی را که میبینم و میبینم موفق است، چهره امیرحسینم در سیمای او برایم ظاهر میشود و با آرزوی کشوری امن و پررونق برای جوانان ایرانی دعا میکنم.
وی خطاب به مسئولان تأکید کرد: از مسئولین خواهش میکنم برای جوانان پاک این کشور نهایت سعی و کوشش خود را به کار بگیرند تا هم در مسیر دین و عفت و حجاب ثابتقدم بمانند و هم در سایه امنیت و آرامش، پیشرفت و موفقیت آنان تضمین شود.
حمامی سخنان خود را با این توصیه پایان داد که زنده نگهداشتن یاد شهدا و پایبندی به آرمانهایی که برای آن جان دادهاند، بهترین راه قدردانی از ایثار شهیدان مرزبانی و همه شهدای این سرزمین است.
مادران شهدا و مسئولیت تاریخی ما
روایت مادران و همسران شهدا یادآور این حقیقت است که امنیت، آرامش و هویت فرهنگی امروز ایران تنها با ایثار در میدانهای جنگ شکل نگرفته، بلکه با صبر، تحمل، تربیت و مدیریت زنان در خانهها قوام یافته است. آنان ستون نامرئی امنیت اجتماعیاند. این زنان با اینکه در قابهای رسمی کمتر دیده میشوند، اما نقششان در تاریخ معاصر ایران انکارناپذیر است. آنان نشان دادند که مدیریت بحران فقط در ستادها و مراکز فرماندهی رخ نمیدهد؛ گاهی مهمترین بحرانها در سکوت خانهها اداره میشود.
اکنون با گذشت سالها از پایان جنگ، مسئولیت انتقال این تجربه گرانبها به نسلهای جوان اهمیت ویژهای دارد. نسل جدید باید بداند که پشت هر آرامش جمعی، نسلهایی از مادران ایستادهاند که با کمترین امکانات بیشترین بار را بر دوش کشیدهاند.
در روایتهای امروز، دغدغههای فرهنگی نیز پررنگ بود؛ از نگرانی نسبت به فاصله گرفتن برخی اقشار از ارزشهای اخلاقی و دینی، تا حس وظیفه برای مراقبت از میراثی که شهدا با خون خود تثبیت کردند. این صداها نه از موضع گلایه، بلکه از موضع مسئولیت تاریخی برخاسته است.
زنان یادآوری کردند که بحرانها تنها در میدان نبرد نیستند؛ امروز نیز جنگی بیصدا در عرصه فرهنگ، سبک زندگی و هویت اجتماعی جریان دارد و همچنان زنان، از مادران گرفته تا دختران جوان، میتوانند نقش راهبردی در تقویت بصیرت عمومی و حفظ هویت ایرانی اسلامی ایفا کنند.
امروز هر مادر شهید با دیدن موفقیت جوانان کشور، فرزند شهید خود را در چهره آنها جستجو میکند؛ و این یعنی پیوند میان «خون»، «وظیفه» و «امید» همچنان زنده است. این پیوند باید سرمایه اجتماعی آینده کشور باشد. حفاظت از یاد شهدا و احترام به رنج خانوادههای آنان، تنها با مراسم و نامگذاریها محقق نمیشود؛ بلکه با تداوم رفتارهای اخلاقی، پایبندی به معنویت، رعایت حرمت ارزشها و تقویت مسئولیتپذیری اجتماعی معنا مییابد. این همان مطالبه صریح مادران شهداست.